در شخصیت شناسی همیشه یک سری سؤالات متداول وجود که افراد در رابطه با خودشان یا یکی از اطرافیانشان مطرح میکنند. از پرتکرارترین این سؤالات این است که (آیا فرزند من درونگراست یا خجالتی؟ همسر من اگر در مهمانی ساکت است به خاطر این است که آدم خجالتی است؟ همه فکر میکنند من خجالتی هستم و باید خجالتم را کنار بگذارم اما من اصلاً دلم نمیخواهد در دانشگاه با همه گرم بگیرم، آیا واقعاً من مشکلدارم؟) و ازایندست سؤالات که شاید برای شما هم پیشآمده باشد.
پاسخ به این سؤالات مستلزم این است که ما دو بُعد این قضیه یعنی خجولی و درونگرایی را بهخوبی بشناسیم؛ برای همین ابتدا شروع به تعریف درونگرایی کرده و سپس تفاوت آن را با خجولی (خجالتی بودن) را بیان میکنیم.
درونگرایی و برونگرایی
درونگرایی در اصل یک ترجیح است از ۸ ترجیحی که ما در شخصیت شناسی به روش MBTI بیان میکنیم. هر فرد برای شارژ انرژی روحی خود یک روش را انتخاب میکند. درونگراها برای دریافت انرژی، ترجیح میدهند که تنها باشند و در خلوت خود این انرژی ازدسترفته را شارژ کنند. آنها در تنهایی بامطالعه کردن، شنیدن موسیقی، انجام کار دلخواه و مواردی ازایندست، انرژی خود را دوباره به دست میآورند. از خصوصیات درونگراها این است که نمیخواهند کانون توجه باشند، یعنی در یک جمع ترجیح میدهند که در گوشهای بایستند و زیاد در میان بقیه دیده نشوند. معمولاً با یکی دو نفر که میشناسند گرم میگیرند و گفتگو میکنند. آنها بیشتر گوش میکنند تا حرف بزنند و نسبتا خصوصیتر رفتار میکنند؛ یعنی دوست ندارند اطلاعات شخصی و موارد خصوصی خود را با دیگران در میان بگذارند. بیش از چند دوست محدود ندارند ولی روابطشان با آنها بسیار عمیق است.
در مقابل برونگراها قرار میگیرند که درست رفتاری برعکس درونگراها دارند؛ یعنی در جمعها دوست دارند کانون توجه باشند و با همه افراد شروع به برقراری ارتباط میکنند و دوست دارند که همه را بشناسند. بیش از آنکه گوش کنند و شنونده خوبی باشند، صحبت میکنند و تقریباً تمام مسائل خصوصی خود را با دیگران در میان میگذارند. دوستان و آشنایان زیادی دارند ولی روابطشان با آنها سطحی است.
اینها تقریباً خصوصیات بارز دو گروه درونگرا و برونگرا است که تقریباً بین همه افراد این دودسته مشترک است.
اگر به مطالب بالا در مورد درونگراها دقت کرده باشید، حتماً متوجه شدهاید که در مورد بیان رفتار درونگراها، بارها از کلمه ترجیح استفادهشده است.
ترجیح یعنی
ترجیح به معنی برتری، تقدم، مزیت و اولویت داشتن است و در شخصیت شناسی به معنی لذت بردن از کاری است. پس درونگراها اگر با خود خلوت میکنند، اگر زیاد با دیگران ارتباط نمیگیرند، اگر از تنهایی خود لذت میبرند و … به دلیل این است که از این رفتار لذت میبرند و این کارها برایشان اولویت دارند.
اما فرد خجول از خجولی خود و اینکه نمیتواند بهخوبی با دیگران ارتباط بگیرد، لذت نمیبرد و آن را یک نقطهضعف در اخلاق و رفتار خودش میداند. در خجولی فرد همیشه نگران قضاوت دیگران نسبت به خود و رفتارش است. همچنین وقتی یک خجول در موقعیتی که قرار است خجولی خود را کنار بگذارد، بهشدت دچار اضطراب میشود و نمیتواند بهراحتی این کار را بکند درصورتیکه درونگراها اگر لازم بدانند (تأکید میکنم اگر لازم بدانند) میتوانند بدون اضطراب درونگرایی خود را کنار بگذارند و از برونگرایی خود در آن موقعیت استفاده کنند هرچند که میزان برونگرایی آنها کم باشد.
پس بهعبارتدیگر و بهطور خلاصه اگر بخواهیم تفاوت درونگرایی و خجولی را بیان کنیم:
درونگرایی یک ترجیح و لذت است و خجولی ترس از قضاوت دیگران نسبت به ما
در خجولی ما ممکن است بخواهیم رفتاری که برای ما بسیار ارزشمند است را انجام بدهیم اما از ترس قضاوت دیگران و اینکه ممکن است چه فکری درباره ما بکنند، آن رفتار را انجام ندهیم.
برونگرای خجول و درونگرای خجول
بله درست میبینید، ممکن است ازنظر ترجیحات و تیپ شخصیتی، ما برونگرا باشیم، اما به دلیل خجولی رفتاری از ما سر بزند که ما درونگرا به نظر بیاییم و ترسناکتر از همه اینکه ما درونگرای خجول باشیم؛ یعنی چون خجول هستیم هیچوقت دست به اقدام نزنیم و چون درونگرا هستیم انرژی لازم برای رفع خجولی خود صرف نکنیم و این چرخه معیوب همینجوری ادامه پیدا کند.
حال بابیان این توضیحات شما درونگرا هستید یا برونگرا و اینکه خجولی شما به چه میزان است؟
در اینستاگرام گروه مسیرموفقیت در ارتباط باشید و سؤالات و نظرات خود را با ما در میان بگذارید.