استرس میتواند کشنده باشد؛ شاید این جمله را بارها شنیده باشید و بارها در مورد اینکه استرس مضر است نیز مطالبی دیده باشید؛ اما ما قصد داریم در این نوشته هرچند بهصورت مختصر و ساده، یکبار از نزدیک بلایی که استرس بر سر ما میآورد را بررسی کنیم شاید دانستن این مطلب باعث شود که دوری از استرس را جدی بگیریم و بهسلامت خودمان بیشتر اهمیت دهیم.
استرس میتواند عامل بیماریهای قلبی، میگرن، فشارخون و … باشد همچنین استرس بر روی روح و روان ما، قدرت تصمیمگیری ما، روابط ما و بهطور کل تمام جهات زندگی ما تأثیر میگذارد و زمینه ابتلا به بیماریهای مزمن را فراهم میکند.
واقعیت این است که موقعیتهای استرسزا در زندگی برای همه ما پیش میآید و متأسفانه نمیتوان کاری کرد که جلوی بروز آنها را بگیریم، اما با آموختن مهارت کنترل استرس میتوانیم واکنشهای استرسی را در زمان بروز آنها کنترل و در گام بعدی متوقف کنیم.
بدن همه ما دارای سیستم عصبی خودکار است. کار قلب و جریان خون، دستگاه گوارش، تنفس و … همگی توسط این سیستم خودکار انجام میشوند. این سیستم عصبی خودکار از دو سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک تشکیلشده است.
سیستم سمپاتیک بدن ما را برای مقابله یا پاسخ به دنیای بیرون آماده میکند، افزایش ضربان قلب، تنظیم رگهای خونی و در کل بدن را برای فعالیتهایی مانند فرار یا نبرد آماده میکند. این سیستم مانند یک هشداردهنده در موقعیت خطرناک عمل میکند.
اما سیستم پاراسمپاتیک درست برعکس آن عمل میکند، ضربان قلب را کاهش میدهد و مراحل گوارش را سرعت میبخشد تا انرژی هر چه سریعتر به بدن برسد. وظیفه این سیستم، پشتیبانی و پاکسازی و آمادهسازی بدن است.
زمانی که ما در موقعیت استرسزا قرار میگیریم تعادل معمول بین سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک از بین میرود و سیستم سمپاتیک فعالتر شده و ما را برای قرار گرفتن در شرایط وخیم آماده میکند.
رفتاری که بدن ما در شرایط استرسزا میکند برای زمانی طراحیشده است که ما باید به محرک بیرونی نابودکننده پاسخ دهیم، این پاسخ میتواند فرار یا نبرد باشد. مغز ما درواقع در زمان استرس نیز دقیقاً همین رفتار را میکند که میتواند بسیار آسیبزننده به بدن باشد.
رفتار بدن در این شرایط اینگونه است: هیپوتالاموس پیام استرس را دریافت میکند و متوجه میشود که در موقعیت بسیار بد و نابودکنندهای قرارگرفتهایم برای همین پیامی به غده هیپوفیز ارسال میکند و نیروهای محرک بهسوی غدد فوق کلیوی و اندامهای داخلی بدن میروند و سیستم سمپاتیک را فعال میکنند. همه انرژی و توانایی بدن برای مقابله با بحران بکار گرفته میشود و سیستم تغذیهکننده و پشتیبانی از کار میافتد و این درست لحظه شروع آسیب به بدن است.
وقتیکه سیستم عصبی سمپاتیک تحریک میشود، هورمون آدرنالین و کورتیزل شروع به ترشح میکنند. این دو هورمون بهسرعت قند و چربی و پروتئین را پایین میآورند تا انرژی سریعی برای به کار انداختن سیستم عصبی سمپاتیک فراهم شود.
در زمان استرس قلب بهشدت میتپد و جریان انرژی بهجای تمرکز بر مراحل حیاتی بدن، بر مسئله دفاع متمرکز میشوند.
عضلات بدن سفت میشوند و مغز بدن ما برای نبرد یا فرار آماده کرده است. در این زمان اندامهای داخلی بدن بسیار فعالاند و تمام عضلات و ماهیچهها و حتی چربیهای بدن ما نیز بهعنوان منابع انرژی به حالت آماده هستند و درگیر این مسئلهاند. گردن درد، شانه درد یا سردرد شروع میشود و هرجایی که عضله وجود دارد ممکن است واکنش شدیدی نسبت به استرس داشته باشد.
همچنین مغز ما نیز آسیب میبیند چون در سیلابی از کورتیزول قرار دارد و این باعث میشود که به حافظه ما آسیب وارد شود و درنهایت اگر ادامه پیدا کند منجر به بیماری آلزایمر میشود.
در هنگام مواجه با استرس، فرد تمرکز خود را از دست میدهد و قدرت تصمیمگیری صحیح را ندارد و درکل ناکارآمد میشود. بعد از استرس کلی انرژی از دست میدهیم و احساس خستگی و فرسودگی میکنیم.
تمام اینها اثراتی بود که برای بدن ما اتفاق میافتد اما زمانی که ما دچار استرس میشویم روح و روان ما هم دچار آسیبهایی میشوند.
هنگام مواجه با موقعیت استرسزا، مغز احساساتی مانند ترس، خشم، خستگی، گناه، افسردگی یا تردید تولید میکند. همچنین در استرس، افسردگی هم رخ میدهد.
این احساسات میتوانند شیوه تفکر ما را تغییر دهند و رفتار ما را هدایت کنند و احساس استرس را تشدید نمایند.
همه مطالب بالا، اثرات استرس بر بدن و روح و روان ما را نشان میباشند. اینکه ما بدانیم بهطور مختصر و به زبان ساده استرس چه بلایی سر ما میآورد و حالا که این موضوع را بهطور دقیق متوجه شدیم، میتوانیم مهارت کنترل استرس را بهتر و صحیحتر یاد بگیریم و تا جایی که ممکن است در زندگی بتوانیم موقعیتهای استرسزا را کنترل کنیم و آسیب کمتری به ببینیم.
در مقالههای بعدی به بیان و آموزش مهارت کنترل استرس میپردازیم.