یکی از سؤالات متداولی که در جلسات کُچینگ از من بهعنوان یک کُچ پرسیده میشود این است که مراجع میپرسد: “من کی شروع کنم” و جواب من هم همیشه این دو کلمه است: “همینالان!”
شاید ازنظر سؤالکننده یا حتی شمایی که دارید این مقاله را میخوانید این جواب کمی عجیب باشد. چون ازنظر خیلی از افراد ما باید کاملاً آماده موضوعی باشیم و بعد شروع به اقدام کنیم. شاید این طرز فکر برمیگردد به تربیت ما در خانواده. در بسیاری از خانواده نتیجه مهمتر از اقدام است. پس به فرزندانشان آموزش میدهند که شما باید بهترین نتیجه را کسب کنید، حال این نتیجه میخواهد در امتحان باشد یا در مسابقات ورزشی و یا حتی در بازی با سایر بچههای فامیل. پس زمانی که خیلی خوب آماده بودید این کارها را انجام بدهید یا بهعبارتدیگر از قبل خودتان را برای این موقعیتها آماده کنید یعنی بهشدت درس بخوانید و برای امتحان آمادهباشید و تمرین کنید و برای مسابقات آمادهباشید و حتی شده سؤالاتی را که اعضای دیگر فامیل مثلاً عمه یا خاله قرار است از فرزندشان بپرسند را با او از قبل تمرین میکنند و …
همین روند در مدرسه هم ادامه دارد؛ یعنی تعداد زیادی از ما از امتحان یکدفعهای و بدون اعلام قبلی معلم میترسیدیم و بارها شده به معلمی که میخواسته از ما امتحانی بگیرد که آمادگی لازم برای آن را از قبل نداشتهایم، اعتراض کردهایم و این برمیگردد به همان تربیت خانواده که بالاتر بیان کردم.
همین اتفاق در بزرگسالی هم برای ما میافتد و این روند ادامه دارد. حضور سرزده کارفرما یا جلسات بدون اعلام قبلی تیمی که باهم کار میکنیم یا درخواست یکدفعهای رئیسمان از ما، همگی باعث ایجاد استرس در ما میشود و بازهم متأسفانه این موضوع برمیگردد به تربیت ما در کودکی و اینکه باید در بهترین و عالیترین شرایط خودمان باشیم تا دست به اقدام بزنیم.
میبینید خیلی راحت ما دچار آسیبی شدیم که شاید خودمان مقدار کمی در آن نقش داشته باشیم و این برمیگردد به گذشته ما. شاید درگذشته زندگی سرعت امروزه را نداشت و میشد برای کارها و اقدامات مدتی را صبر کرد و یا آنها را سر فرصت انجام داد؛ اما زندگی سریع امروز باعث شده است که ما بهسرعت تصمیم بگیریم و از آن مهمتر اقدام کنیم.
در رابطه با خودمان نیز همینگونه است. برای مراجعینم توضیح میدهم که شما هیچوقت نمیتوانید به ایده آلی که در ذهن دارید برسید و بعد دست به اقدام بزنید چون بهمحض اینکه حتی با تمام سختیهایی که دارد به آن ایده آل ذهنی نزدیک هم بشوید، بلافاصله ایده آلهای شما تغییر میکنند و به مرحله بالاتر میروند و شما باید تلاش کنید تا ایده آلهای جدید را به دست بیاورید و این یعنی اینکه شما مجدد دست به اقدام نمیزنید تا در بهترین و عالیترین شرایط خودتان باشید و این یعنی شروع نکردن، اقدام نکردن، پیش نرفتن، موفق نشدن و محقق نشدن خواستههایتان و این چرخه دوباره و دوباره ادامه دارد.
اما راهکار چیست؟
راهکار بسیار ساده است. راهکاری که در زندگی امروزه بارها به چشم خودمان آن را دیدهایم اما فکر نمیکنیم شاید به درد ما هم بخورد.
راهکار رهایی از این شروع نکردن و ترس از اقدام و مهار کامل گرایی، استفاده از سیستم آپدیت یا بهروزرسانی است.
آپدیت؟ مگر ما اپلیکیشن هستیم؟
دقیقاً شما باید رفتار یک سازنده برنامه (اپلیکیشن) را انجام دهید؛ یعنی چی؟ یعنی اینکه شما بهمحض اینکه سی درصد آمادگی برای شروع به اقدام را کسب کردید، دست به اقدام بزنید و همزمان که در حال پیش روی هستید، میتوانید روی خود و کاری که دارید انجام میدهید پیشرفت کنید درست مانند برنامهای (اپلیکیشن) که نسخه بروز شده خودش را چند وقت بعد از نسخه اولیه ارائه میدهد و همینطور تا پایان راه و رسیدن به موفقیت این کار را ادامه دهید.
این روش چند مزیت دارد:
اول اینکه شما دچار کامل گرایی نشدهاید و بهمحض کسب حداقل آمادگی برای شروع به اقدام دست بکار شدهاید
دوم اینکه در طول مسیر این امکان رادارید که مسیری که در پیشگرفتهاید را اصلاح کنید تا به بهترین نتیجه ممکن خود برسید
و سوم اینکه اگر در طول مسیر متوجه شدید اصلاً نمیخواهید این کار را انجام دهید خیلی راحت میتوانید برنامه را تغییر بدهید بدون اینکه هزینه زیادی ازنظر زمانی یا مالی برای اقدامات خودکرده باشید
پس به خاطر داشته باشید بهترین زمان برای شروع کردن، همینالان است!