هدفگذاری از مهمترین گامهایی است که برای طی کردن مسیرموفقیت باید برداریم و داشتن هدف برای شروع و رسیدن به موفقیت و تحقق آرزوهایمان بسیار مهم است.
تعیین اهداف باعث میشود تا ما عزم و اراده لازم برای شروع کردن و ادامه دادن در مسیرموفقیت را داشته باشیم؛ درواقع هدف به ما توان رفتن میدهد.
هرگز نمیتوانیم بدون داشتن هدف بهجای مطلوبی برسیم چون نمیدانیم دقیقاً قرار است به کجا برویم و کسی که نداد به کجا میخواهد برود، به هیچ جا نمیرسد.
یکی از قدرتمندترین نیروهای انگیزشی، هدفگذاری است. وقتی تعیین میکنیم که قرار است از کجا شروع کنیم و مقصد را نیز برای خود ترسیم کنیم، میتوانیم خیلی راحتتر به آن دستیابیم.
هدفگذاری نشان میدهد که دقیقاً چهکاری باید انجام دهیم و از آن مهمتر چهکاری نباید انجام دهیم؛ زیرا در مسیرموفقیت مهم است که ما علاوه بر اینکه فهرستی از کارهایی که باید انجام دهیم را داشته باشیم، مهم است فهرستی هم از کارهایی که نباید انجام دهیم تهیه کنیم تا در مواقع برخورد با آنها بتوانیم بهراحتی آنها را کنار بگذاریم.
همچنین هدفگذاری باعث میشود کارهایمان را اولویتبندی کنیم و آنها را به ترتیب انجام دهیم و بدانیم که گام بعدی ما چیست و برای انجام آن خودمان را آماده کنیم.
تمام مطالبی که بیان شد در تأیید داشتن هدف و هدفگذاری است. هدفگذاری یک مهارت است و مانند سایر مهارتها قابل یادگیری است و نکات مهمی دارد که باید به آنها دقت کنیم تا هدفگذاری صحیحی داشته باشیم.
اهداف باید مکتوب باشند
اولین نکته در هدفگذاری این است که اهداف باید مکتوب باشد. شاید خیلی از افراد با نوشتن و مکتوب کردن اهدافشان راحت نباشند اما باید بدانیم که نوشتن اهداف ما را مسئول میکند و سبب میشود که ما پایبند و متعهد به اهداف نوشتهشده خود باشیم.
اهداف باید شخصی باشند
منظور از شخصی بودن اهداف در هدفگذاری این است که اهدافی که ما تعیین میکنیم باید در کنترل ما باشند. مثلاً اگر هدفی با نرخ ارز طراحیشده باشد، بهشدت قابلیت تغییر و نوسان را دارد و ممکن است ما بهراحتی به آن هدف نرسیم. ضمن اینکه اهداف ما حتماً باید بهگونهای تعیین شوند که قابلیت دستیابی به آنها در ما وجود داشته باشیم.
اهداف باید مشخص و ویژه باشند
یعنی اگر بخواهیم اهدافمان را برای دیگران توضیح دهیم آنها بهراحتی متوجه آنها بشوند. البته قرار نیست ما اهدافمان با دیگران در میان بگذاریم، اما بیان این نکته میزان مشخص و ویژه بودن هدف را نشان میدهد.
اهداف باید قابلاندازهگیری باشند
قابلیت اندازهگیری برای اهداف برای این است که ما در طول مسیرموفقیت بدانیم کجای مسیر قرار داریم، چه میزان پیشرفت کردهایم و چقدر مانده است تا به هدفمان برسیم.
اهداف باید زمانبندی داشته باشند
در این مورد همین یک نکته کافی است که هدف بدون زمان پایان، آرزویی بیش نیست.
شاید کموبیش با این نکات در مورد هدف و هدفگذاری آشنا بودهاید یا با عناوین مختلف آنها را شناخته باشید؛ اما مهمترین نکتهای که در مورد اهداف باید به آن توجه کنیم این است که:
اهداف ما باید محرک ما باشند و ما نباید از انجام آنها بترسیم یا دلسرد شویم. همینکه میخواهیم ابتدای روز شروع به اقدام برای رسیدن به اهدافمان کنیم، ترس از سختی اهداف یا بزرگ بودن آنها نباید ما را با چالشی مواجه کند که آن کار را انجام ندهیم. اهداف ما برای این است که به موفقیتی دست پیدا کنیم، حال اگر خود این اهداف مانعی برای ما باشند که نتوانیم شروع به اقدام کنیم، این بدترین حالت ممکن است.
به دو صورت ممکن است خود اهداف مانعی برای ما بشوند:
۱ هدف بسیار بزرگ باشد
که این نشاندهنده این است که ما آن هدف را اشتباه انتخاب کردهایم و نیاز است که خود آن هدف بزرگ به اهداف کوچکتر تقسیم کنیم تا بتوانیم بهراحتی انجامشان بدهیم.
۲ هدف ترسناک باشد
این مورد نیز نشاندهنده تعیین غلط اهداف ما است. اگر نکته شخصی بودن اهداف را بهدرستی رعایت کرده بودیم هرگز با ترسناک بودن اهداف روبرو نمیشدیم؛ زیرا زمانی اهداف ترسناک میشوند که برای شخص ما نباشند یعنی ما در هدفگذاری که انجام دادیم روحیات، توانایی، خلقوخو، صبوری، مهارت و … خودمان را در نظر نگرفتهایم و بهعبارتدیگر اهداف را شخصیسازی نکردهایم. برای مواجه نشدن با این مشکل بهتر است که ابتدا خودمان را بهخوبی بشناسیم و سپس اهدافی متناسب با تمام جنبههای خودمان و زندگیمان انتخاب نماییم. البته باید این نکته را در نظر بگیریم که قرار نیست اهداف جدید ما مانند رفتارهای گذشته ما باشد و ما را به نقطه جدید و بالاتری در زندگی نرسانند بلکه اینجا منظور این است که با در نظر گرفتن خصوصیات شخصی، این اهداف تعیین شوند تا بتوانیم آنها را انجام داده و به موفقیت موردنظرمان برسیم.